نمي خواهد غلامي و نديمي

 برقصان پرده ها را با نسيمي

 خودت در آسمان ها دست داري

 خودت در باد و باران ها سهيمي

 نگاهت رام كرده شيرها را

 تو اي با هر چه در عالم صميمي

 بگو با من حديثي از غمت را

 عطايم كن دلي عبدالعظيمي

 گرفتم نان و خرماي غزل را

 علي هستي و من بچه يتيمي

 ...

 هميشه در خيالم سيب دارم

 كه نيمي مهدي و هادي است نيمي

 

زهرا بشري موحد

دسته ها : شعر
سه شنبه بیست و سوم 3 1391
X